نغمه ی عاشقی | ||
- شباهنگام، از کرانه ى افق نجد، برقى درخشیدن گرفت و خاطرات دوستان (حُزوى) و (عُذیب) و (ذى قار) را به یادآورد. - درخشید و شوقهاى نهفته ى ما را برانگیخت و آتش بر افروخته ى عشق را برافروختهتر ساخت. - (مهدى)، خلیفه ى پروردگار جهانیان است، که همواره سایه ى او بر همه ى ساکنان گیتى دامن گسترده است. - او محکمترین دستاویز است که هر کس چنگ در دامن او زند از بارهاى سنگین شداید و گناهان بیم نخواهد داشت. - او پیشواى هدایت است که زمان در سایه ى او پناه گرفته است، و روزگار، چونان مرکبى رام، عنان خود در کف وى نهاده است. - چنان توانایى است که اگر اعداد اصم[3] را وادارد تا جذرهاى خود را بگویند، ناطق خواهند گشت و به او خواهند گفت. - علوم همه ى آفریدگان، در برابر اقیانوس بیکران دانش او، بسان مشتى آب است در برابر دریایى، یا قطرهاى در منقار پرندهاى. - اگر افلاطون الاهى، به آستان مقدس او راه مىیافت، فروغهاى فروزان ابدیت که سراپردههاى جلال وى را در خود گرفته است، تاب دیدن از چشمان او مىربود. - آنجا حکمتى پاک و آسمانى مىیافت، که دستخوش تاریکىهاى خیالات و آلودگىهاى افکار بشرى نباشد. - حکمتى که از اشراق آن، همه ى هستىها و عالمها روشن است، چون فروغ این حکمت است که در همه ى پهنههاى وجود مادى و مجرد تابیده است. - مهدى، امام آیندگان، تکیهگاه کوهین خردهاست و چشمهسار جوشان هدایت و اوست صاحب سرّ خدا -سرّ بقا و تکوین- در این گیتى. - به وجود اوست که جهان فرودین، بىهیچ سخن، همواره بر جهان علویان برترى دارد و فراترى. - و از اوست که عقول و مجردات کسب کمال مىکنند، و بى هیچ گونه عارى از حضرت او معرفت مىآموزند. - او آن بزرگ و بزرگمنشى است که اگر آسمانها و گردونها بر خلاف حکم نافذ وى همداستان شوند، - برجهاى بس بلندشان واژگون گردند، و مدارها و فلکهاى گردندهشان ساکن و مختل شوند، - و ستارههاى ثابت آنها، از بیم، از هم بپاشند و سیارگان از سیر در منازل خویش بازمانند. - اى حجت خدا، که بجز آنچه تو بخواهى، مقدرات پیشین نیز، جارى نخواهند بود. - اى که کلید خزانههاى زمان در دست تواست. و تو را (اى شنونده)، همین فرّ و بزرگى که آفریدگار او را بدان ویژه ساخته است - براى شناخت مقام و فضایل او - بس است. - اى پیشواى بر حق! حوزه ى روشندلان مؤمن را دریاب و پایگاههاى عالى توحید را آباد کن، که جز آثارى خرابى رسیده، چیزى از آنها بر جاى نمانده است. - بیا! و کتاب خدا را از چنگ گروهى بیرون آر، که پیوسته عصیان ورزیدند و بر سرکشى و زیانرسانى خویش ایستادند و پاى فشردند. [ شنبه 89/7/24 ] [ 11:10 صبح ] [ دانشجوی ریاضی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |