سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نغمه ی عاشقی
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

نیوتن

نیوتون در دوران کوذکی بسیار گوشه گیر بود ومعمولا زیاد در اجتماعات ظاهر نمی شد پدر نیوتون قبل لز تولد او از دنیا رفت مادرش نیز مدتی پس از تولد اومجددا ازدواج کرد وسرپرستی او را به مادر بزرگش در روستایی نزدیک"لیکن شایر" واگذار کرد.
نیوتون در این روستا با انزوا وگوشه گیری بزرگ شد.نیوتون در یکی از نوشته هایش  آورده است"بادبادکی ساخته بودم که می توانست  شمع روشنی را در هوا حرکت دهد  در این بادبادک جعبه ای بکار رفته بود  که شمع درون این جعبه  از خاموش شدن شعله ی شمع بر فراز آسمان جلوگیری می کرد از آنجایی که من این بادبادک را شبها به هوا می فرستادم  مردم از دیدن شئی نورانی بر فراز آسمان وحشت می کردند  واین بادبادک و ترس مردم  تا مدت ها سرگرمی شبانه من بود.
او در مورد نظریه جاذبه اش هم اینگونه می نویسد"روی پنجره ی اتاق نشسته ام  وپاهایم را از لبه پنجره ببه سمت بیرون آویزان کردمه ام وبه منظره ی باغ بیرون خانه نگاه می کنم  افتادن سیبی از روی درخت  ناگهان من را به این فکر می برد که چرا این سیب مستقیما در مسیر مرکز زمین حرکت کرد و به طرف چپ و راست یا بالا نرفت"
تحقیقات نیوتونی در مورد جاذبه ی زمین از همین حا آغاز شد و در نهایت به کشف نیروی جاذبه ی زمین انجامید.او قبل از وفاتش گفت:"نمی دانم به چشم مردم دنیا جگونه می آیم اما در جشم خود به کودکی می مانم که در کنار دریا بازی میکنئ و توجه خود را هر زمان به یافتن ریگی صاف تر یا صدفی زیباتر معطوق می کند در حالی که اقیانوس بزرگ حقیقت همچنان نامکشوف مانده و در مقابل من گسترده است."


[ جمعه 90/10/16 ] [ 10:42 عصر ] [ دانشجوی ریاضی ] [ نظرات () ]

نمونه سوالات امتحانی( فصل اول بخش احتمال )سوم تجربی

 

1- یک تاس و یک سکه را با هم به هوا می اندازیم. تعیین

الف)فضای نمونه ای این آزمایش                ب)پیشامدA که سکه "رو"وعدد تاس "زوج " باشد.

2- همه ی اعداد طبیعی دو رقمی کوچک تر از 31 را روی کارت هایی متمایز نوشته و در داخل یک کیسه می اندازیم حال از اینکیسه یک کارت به تصادف خارج می کنیم ،مطلوب  است احتمال آنکه :

الف)عددخارج شده مضرب دو یا سه باشد                ب)عدد خارج شده مضرب 2و3 باشد

3-از میان 20دانش آموز که در 4 ردیف مساوی روی نیمکت نشسته اند،دو نفر به تصادف انتخاب می کنیم.احتمال آن که هر دو از یک ردیف باشند چقدر است؟

4-احتمال قبولی دو برادر در کنکور تجربی و ریاضی 0/3 و0/7 است احتمال قبولی حداقل یکی از آن ها چقدر است؟

5- احتمال آن که دانش آموزی در درس ریاضی قبول نشود0/4 واحتمال این که در درس فیزیک قبول شود 0/7 واحتمال آنکه در هر دو درس قبول شود 0/5 است احتمال آنکه حداقل در یکی از دروس ریاضی و فیزیک قبول شود چقدر است؟

6- درجعبه ی 3Aمهره ی قرمز و3 مهره ی آبی و در جعبه ی 3Bمهره ی قرمز  و2 مهره ی آبی وجود دارد.یکی از این دو جعبه را به تصادف انتخاب کرده و1مهره به تصادف از آن جعبه خارج می کنیم چقدر احتمال دارد این مهره آبی باشذ؟

7- برای تشکیل تیمی 5دانش آموز سال سوم و4دانش آموز سال اول داوطلب شده اند ،به تصادف 3دانش آموز انتخاب می کنیم احتمال آن را پیدا کنید که:الف)حداکثر1نفر سال اولی باشد
ب)هیچ کدام از سه نفر دانش آموز انتخاب شده سال سومی نباشد؟

8- در یک کلاس 25 نفری ،چقدر احتمال دارد که روز تولد هیچ دو نفری یکسان نباشد؟

9-سکه سالمی را سه بار پرتاب می کنیم اگرA پیشامد برآمدهایی باشد که درآن دومین پرتاب"رو" است وBپیشامدبرآمدهایی باشد که در آن فقط دو"رو"به صورت متوالی ظاهر شده است.آیادوپیشامد A و B  مستقل هستند؟چرا؟

10-از یک جعبه ای که حاوی 5 سیب سالم و 4 سیب خراب است،دو سیب را تصادفی بیرون می آوریم،احتمال خراب بودن هر سه سیب چقدراست؟ 


[ جمعه 90/10/16 ] [ 5:58 صبح ] [ دانشجوی ریاضی ] [ نظرات () ]

در مورد تولد بزرگان چه گفته اند؟

*عجیب است که انسان نه می تواندبرای تولدش شادی کند و نه برای مرگش عزا بگیرد."ژرژسیمون"

*حالا که نه تولدت به دست توست و نه مرگت،پس سعی کن به دلخواه زندگی کن."اسکار وایلد"

*میان تولد ومرگ فاصله است که عمر نام دارد."فردریک دورنات"

*تولد مهم ترین واقعه ی هر موجود است."آیزنهاور"

*شادی هزاران تولد به ماتم یک مرگ نمی ارزد."جک لندن"

*من در تولد خود نقشی نداشتم و در مرگ خود نیز نقشی ندارم نقش من همه در زندگی من است."گوته"

*تولد آغاز حیات موقت و مرگ آغاز حیات ابدی است."جمال عبدالناصر"

در مجموع میتونیم اینگونه خلاصه کنیم که:
شاید آن روز که سهراب نوشت
تاشقایق است زندگی باید کردخبری از دل پردرد گل یاس نداشت
باید اینگونه نوشت
هرگلی هم باشی ،چه شقایق ،چه میخک ویاس
زندگی اجباریست.


[ پنج شنبه 90/10/15 ] [ 9:11 عصر ] [ دانشجوی ریاضی ] [ نظرات () ]

سلامی می کنم شاید
جوابی آید از این در
جواب محکم وگویا
سلامی با دل تنها
مرادراین حوالی ها
سلام همدمیهام نیست
سلام همدمی ها را
که برد؟این دل تنها


[ پنج شنبه 90/10/15 ] [ 7:54 عصر ] [ دانشجوی ریاضی ] [ نظرات () ]

داستان در موردیک کوهنورداست که می خواست ازبلندترین کوهها بالا برود.اوپس از سالها آماده سازی ،ماجراجویی خود را آغازکرد.
ولی از آنجا که فقط افتخار کار را فقط برای خود می دانست ،تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود.
شب بلندیهای کوه را تماما در برگرفت و مرد هیچ چیز را نمی دید.همه چیز سیاه بود اصلادید نداشت وابر روی ماه وستاره ها را پوشانده بود.
همانطور که از کوه بالا می رفت چند قدم مانده به قله کوه،پایش لیز خورد ودر حالی که با سرعت سقوط میکرد،از کوه پرت  شد.

در حال سقوط فقط لکه های سیاهی را در مقابل چشمانش می دید واحساس وحشتناک مکیده شدن به وسیله قوه جاذبه او را در خود می گرفت،همچنان سقوط میکرد.
ودر آن لحظات ترس عظیم،همه رویدادهای خوب وبد زندگی به یادش می آمداکنون فکر می کرد مرگ چقدر به او نزدیک است.

ناگهان احساس کرد که طناب به دور کمرش محکم شد ،بدنش میان آسمان وزمین معلق بود وفقط طناب او را نگه داشته بود و در این لحظه سکون برایش چاره ای نماند جز آنکه فریاد بکشد

"خدایا کمکم کن!"
ناگهان صدای پرطنینی که از آمان شنیده می شد جواب داد.

از من چه می خواهی؟

ای خدانجاتم بده!

واقعاباور داری که من می توانم تو رانجات بدهم؟
البته که باور دارم.
اگر باور داری طنابی راکه به کمرت بسته است پاره کن!
یک لحظه سکوت
ومردتصمیم گرفت باتمام نیروبهطناب بچسبد.

گروه نجات می گویند که روز بعد یک کوهنوردیخ زده رامرده پیداکردند،بدنش از یک طناب آویزان بود وبادستهایش محکم طناب راگرفته بود.واوفقط یک متر با زمین فاصله داشت

وما چقدر به طناب وابسته ایم؟آیاحاضریم آن را رها کنیم؟

در مورد خداوند هرگز یک چیز را فراموش نکنید هرگز نباید بگویید که او شما را فراموش کرده یا تنها گذاشته است

هرگز فکر نکنید که او مراقب شما نیست

 


[ چهارشنبه 90/10/14 ] [ 2:41 صبح ] [ دانشجوی ریاضی ] [ نظرات () ]

راز حلقه ازدواج

خیلی وقتها فکر می کردم که چراحلقه ازدواج را دست چپ وانگشت دوم از آخر می گذارند تا اینکه بالاخره جوابش را پیداکردم البته نشان ازدواج در فرهنگ های مختلف فرق می کند مثلا در هندوستان خانمهایی که ازدواج می کنند خال سرخ بر روی پیشانی شان می گذارند که در ادامه به این موارد اشاره شده است.

چرا حلقه ی ازدواج باید در انگشت دوم سمت چپ قرار گیرد؟

1-ابتدا کف دو دستتان را روبروی هم قرار دهید دو انگشت میانی دستهای چپ وراستتان را پشت به پشت بچسبانید

2-چهار انگشت باقی مانده را از نوک آنها به هم متصل کنید

3-به این ترتیب تمامی پنج انگشت به قرینه شان در دست دیگر متصل هستند.

4-سعی کنید انگشتان شصت را از هم جدا کنید انگشت شصت نماینگر والدین است انگشتهای شصت می توانند از هم جداشوند زیرا تمام انسان هاروزی می میرند به این صورت والدین روزی مارا ترک خواهند کرد .

5-لطفامجددا انگشت های شصت را به هم متصل و سعی کنید انگشتهای دوم را از هم جدا نمایید.انگشت دوم(انگشت اشاره)نمایانگر خواهران وبرادران هستند .انها هم برای خودشان همسر وفرزندانی دارند این هم دلیلی است که آنها مارا ترک می کنند.

6-اکنون انگشتهای اشاره را روی هم بگذاریدوانگشتهای کوچک را از هم جداکنید.انگشت کوچک نماد فرزندان شماست آنها دیر یا زود شما را ترک می کنند تا به دنبال زندگی خودشان بروند .

7-انگشتهای کوچک را هم روی هم بگذارید وسعی کنید انگشتهای چهارم(همانی که در آن حلقه ی ازدواج را قرار می دهیم)را ازهم باز کنید احتمالا متعجب خواهید شد که می بینید به هیچ عنوان نمی توانید آنها را از هم باز کنید.به این دلیل که آنها نماد زن و شوهری هستند که برای تمام عمر به هم متصل باقی می مانند.

عشق های واقعی همیشه و همه جا به هم متصل باقی می مانند.شصت ،نشانه والدین است انگشت دوم، خواهر وبرادر انگشت وسط ،خود شما انگشت چهارم، همسر شما و انگشت آخر هم نماد فرزندان شماست.

تاریخچه ی حلقه ینامزدی

در مورد انگشتری وحلقه،هر خانم یک مدل خاص آن را می پسندد خانم های مسن اغلب اشکال کلاسیک،شیک پوشها انگشتری پرزرق وبرق ومتظاهر ها غیر عادی وعجیب وغریب آن را می پسندند.دختران ساده طرفدار سادگی ودختران امروزی همه نوع آن را می پسندند.

سابقه ی تاریخی حلقه ی نامزدی با وجود مستندات بسیار ،به طور دقیق مشخص نیست ولی تحقیقات باستان شناسان تا حدی سیر تحول و تغییراتی که در طول اعصار برساختار وهویت حلقه اعمال شده را مشخص می کند.یک نکته قابل توجه در مورد جایگاه حلقه ینامزدی اینکه در طول زمانهای مختلف تغییری نکرده است این نوع حلقه را به انگشت چهارم دست چپ می کنند وبدان جهت است که رگ این انگشت با قلب ارتباط دارد به این علت این رگ را از قدیم رگ عشق می گفتند .منتها در این سوداگری عشق انتخاب بر عهده ی خانمها وخرید با آقایان است!در مواردی حلقه های بسیار سنگینی ساخته و حتی گاهی برای فصل تابستان وزمستان حلقه های جداگانه ای در نظر گرفته می شد در افسانه های قدیمی اساطیر یونان از این وسیله برای ابراز عشق و وفاداری استفاده می کردند .

در یونان باستان برای اولین بار"ویدون"یک حلقه را به عنوان مظهر وفاداری نسبت به شوهرش"پسیسه"همیشه با خود داشت.به هر حال با این سابقه ی تاریخی امروزه هدیه دادن انگشتری نشانه ی ابراز عشق است و بدین جهت در مراسم نامزدی نقش بسیار مهمی دارد.

 


[ دوشنبه 90/10/12 ] [ 11:38 عصر ] [ دانشجوی ریاضی ] [ نظرات () ]

بازکن آسمان را برویم ،چشمایت نهایت ندارد چند خورشید باید بسوزم؟خنده های تو قیمت ندارد.

 

سرنوشت مرا کولیان هم پیش بینی نکردند وگفتند سرنوشت عجیبی است اما ...عشق کاری به قسمت ندارد.

 

خواستی تا نگویم که این زخم قدمتی دارد اندازه ی عشق.

 

خواستی تابگویم عزیزم دردهایم حقیقت ندارد .

 

زخمهای مرا زیرورو کن،نام تو حک شده در وجودم،گونه های توراپاک کردند دست هایم که قوت ندارد.

 

قلب آیینه ها را نلرزان،رود لبخندها را خنده هایی که هرگز به سیل گریه های تو عادت ندارد.

 

می رسد مرگ آرام آرام ،پشت پرچین این خواب رنگی کی ؟کجا؟من نمی دانم آخر ناگهان است و ساعت ندارد.

 

خنده ی تو برایم عزیز است ،چشمهای تو قرمز نباشد گرچه سخت است دور از تو بودن،این زمستان مروت ندارد .

 

می روم تا بهاری دوتاره ،دستهای مرا پس بگیری،مهربانم ببخش این غزل را،وقت تنگ است و فرصت ندارد...

 

 


[ یکشنبه 90/10/11 ] [ 11:18 عصر ] [ دانشجوی ریاضی ] [ نظرات () ]

بازکن آسمان را برویم ،چشمایت نهایت ندارد چند خورشید باید بسوزم؟خنده های تو قیمت ندارد.

سرنوشت مرا کولیان هم پیش بینی نکردند وگفتند سرنوشت عجیبی است اما ...عشق کاری به قسمت ندارد.

خواستی تا نگویم که این زخم قدمتی دارد اندازه ی عشق.

خواستی تابگویم عزیزم دردهایم حقیقت ندارد .

زخمهای مرا زیرورو کن،نام تو حک شده در وجودم،گونه های توراپاک کردند دست هایم که قوت ندارد.

قلب آیینه ها را نلرزان،رود لبخندها را خنده هایی که هرگز به سیل گریه های تو عادت ندارد.

می رسد مرگ آرام آرام ،پشت پرچین این خواب رنگی کی ؟کجا؟من نمی دانم آخر ناگهان است و ساعت ندارد.

خنده ی تو برایم عزیز است ،چشمهای تو قرمز نباشد گرچه سخت است دور از تو بودن،این زمستان مروت ندارد .

می روم تا بهاری دوتاره ،دستهای مرا پس بگیری،مهربانم ببخش این غزل را،وقت تنگ است و فرصت ندارد...

 


[ یکشنبه 90/10/11 ] [ 11:6 عصر ] [ دانشجوی ریاضی ] [ نظرات () ]

ماه من،

غصه اگر هست ،بگوتاباشد!

معنی خوشبختی،

بودن اندوه است...!

این همه غصه وغم،این همه شادی وشور

چه بخواهی وچه نه !میوه ی یک باغند.

همه را با هم و با عشق بچین ...

ولی از یاد مبر ؛

پشت هر کوه بلند،سبزه زاری است پر از یادخدا

و در آن باز کسی می خواند

که خدا هست،خداهست،

وچرا غصه؟!چرا؟


[ یکشنبه 90/10/11 ] [ 10:47 عصر ] [ دانشجوی ریاضی ] [ نظرات () ]

سلام  

میشه یه خواهشی بکنم لحظه ای به این نوشته فکر کنیم

امشب یاد این نوشته افتادم تووبلاگم نوشتم کمی به ارزش انسانیت خودمون بها بدیم اول به خودم میگم  که قدرومنزلتی که خدا به من داده رو  بدونم.......

چه کسی می گوید که گرانی شده است ؟

دوره ی ارزانیست.

دل ربودن ارزان،

دل شکستن ارزان آبروقیمت یک تکه نان،

ودروغ از همه چیز ارزانتر،قیمت عشق چقدر کم شده است،

کمتر از آب روان وچه تخفیف بزرگی خورده ست

قیمت هر انسان..........


[ یکشنبه 90/10/11 ] [ 12:50 صبح ] [ دانشجوی ریاضی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 64
بازدید دیروز: 44
کل بازدیدها: 833381